لطیفه گفتن برای قومیت های مختلف

- گفتن لطيفه هاي رايج در کشور که حالت تمسخر قشر، قوم يا مناطقي از مردم کشور را دربر مي گيرد چه حکمي دارد؟ شنيدن آن چه صورت دارد؟


حضرت آيه الله خامنه اي:
اگر استهزاء آنان محسوب شود جايز نيست. (مجموعه استفتائات)


حضرت آيه الله مکارم شيرازي:
اگر واقعاً تمسخر قومي به طور عام بوده باشد اشکال دارد.


حضرت آيه الله فاضل لنکراني:
بهتر آن است که از اين نوع مزاح ها اجتناب شود. (جامع المسائل 1/639)


حضرت آيه الله تبريزي:
مسخره کردن و اذلال مؤمن جايز نيست و اگر اينطور نباشد و متضمن کذب هم نباشد مانعي ندارد.


حضرت آيه الله صافي گلپايگاني:
اگر مشهور و معروف است به قصد لطيفه گويي باشد و توهين صدق نکند اشکال ندارد مع ذلک ترک آن اولي است.


حضرت آيه الله بهجت:
اولي تنزّه است.


حضرت آيه الله سيستاني:
اگر مستلزم هتک و توهين مؤمنين باشد، جايز نيست.

برای توضیح بیشتر به ادامه مطلب توجه بفرمایید.

ادامه نوشته

سیب ها روی خاک غلتیدند

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
 
اتفاقی مقابلم رخ داد
 
وسط کوچه ناگهان دیدم
 
زن همسایه بر زمین افتاد
 
 
 
سیب‌ها روی خاک غلطیدند
 
چادرش در میان گرد و غبار
 
قبلا این صحنه را... نمی‌دانم
 
در من انگار می‌شود تکرار
 
 
 
آه سردی کشید، حس کردم
 
کوچه آتش گرفت از این آه
 
و سراسیمه گریه در گریه
 
پسر کوچکش رسید از راه
 
 
 
گفت: آرام باش! چیزی نیست
 
به گمانم فقط کمی کمرم...
 
دست من را بگیر، گریه نکن
 
مرد گریه نمی‌کند پسرم
 
 
 
چادرش را تکاند، با سختی
 
یا علی گفت و از زمین پا شد
 
پیش چشمان بی‌تفاوت ما
 
ناله‌هایش فقط تماشا شد
 
 
 
صبح فردا به مادرم گفتم
 
گوش کن! این صدای روضه‌ی کیست
 
طرف کوچه رفتم و دیدم
 
در و دیوار خانه‌ای مشکی است
 
 
با خودم فکر می‌کنم حالا
 
کوچه ما چقدر تاریک است
 
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
 
راستی! فاطمیه نزدیک است...
 
                                                                     سید حمیدرضا برقعی
 
"نمی دانم امسال فاطمیه را چگونه خواهم گذارند، خانم جان،دلم..."

انجام کارهای مستحبی در وقت اداری

انجام کارهای مستحبی مثل نماز مستحب یا دعای توسل و یا سایر دعاهای طولانی که قبل یا بعد از نمازجماعت و یا در اثنای آن در نمازخانه ادارات دولتی برگزار می شود و بیشتر از جماعت طول می کشد اگر منجر به تضییع وقت اداری و تاخیر در انجام کارهای واجب شود، اشکال دارد. (اجوبه الاستفتاءات،س ۵۵۳) 

اگر دلتان برای امام زمان تنگ شد به قرآن و کعبه نگاه کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله بهجت(رحمةالله علیه) می فرمود اگر کسی دلش برای حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تنگ شد به قرآن و به خانه کعبه نگاه کند. نگاه کردن به قرآن، حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و خانه کعبه یک حکم دارد. ...

 

بامن حرف بزن...

بامن حرف بزن

خدا:بنده ی من، دورکعت نمازشکربخوان.

بنده:خدایا،خسته ام...برایم مشکل است که نیمه شب ازخواب بیدارشوم.

خدا:بنده ی من، قبل ازخواب این دورکعت رابخوان.

بنده:خدایا...دورکعت زیاداست...امروزخیلی خسته ام آیاراه دیگزی ندارد؟

خدا:بنده ی من، قبل ازخواب وضوبگیروروبه آسمان کن وبگو(یاالله).

بنده:خدایا،من دررختخوابم؛ اگربلندشوم،خواب ازسرم می پرد.

خدا:بنده ی من، همان جاکه درازکشیده ای،تیمم کن وبگو(یاالله).

بنده:خدایا،هواسرداست ومن نمی توانم دستانم رااززیرپتودربیاورم.

خدا:در دلت بگو(یاالله)آن رابرایت نمازشب حساب می کنیم.

بنده اعتنایی نمی کندومی خوابد.

خدا:ملائکه ی من،ببینید...من این قدر ساده گرفته ام،امااوخوابیده؛چیزی به اذان صبح نمانده است...اورابیدارکنید،دلم برایش تنگ شده،اوامشب بامن حرف نزده است.

ملائکه:خداوندا،دوباره اورابیدارکردیم،امابازخوابید.

خدا:ملائکه ی من،درگوشش بگویید:پروردگارت منتظرتواست.

ملائکه:پروردگارا...بازهم بیدارنمی شود.

خدا:اذان صبح رامی گویند...هنگام طلوع آفتاب است،ای بنده ی من بیدارشو،نمازصبحت قضامی شود،خورشیدازمشرق سربرمی آورد.

ملائکه:خداوندا،نمی خواهی بااوقهرکنی؟!

خدا:اوجزمن کسی راندارد،شایدتوبه کرد...بنده من،هنگامی که تو به نمازمی ایستی،من آنچنان گوش فرامی دهم که انگارهمین یک بنده رادارم؛وتوچنان غافلی که گویاهزاران خداداری!!

 

 منبع:مجله ی آفتابگردون،تله تکست شبکه ی۲

عجب صبری خدادارد...

عجب صبری خدادارد،ازمعینی کرمانشاهی

 عجب صبری خدا دارد‘اگرمن جای او بودم!!

همان یک لحظه  اول که اول ظلم رامی دیدم از مخلوق بی وجدان‘

جهان را باهمه زیبایی وزشتی به روی یکدگرویرانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد‘اگرمن جای او بودم
!!
که
صدها گرسنه چند بزمی گرم عیش ونوش می دیدم‘

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم برلب پیمانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد‘اگرمن جای او بودم
!!
که می دیدم یکی عریان ولرزان‘دیگری پوشیده ازصد جامه رنگین‘

زمین وآسمان راواژگون‘مستانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد‘اگرمن جای او بودم
!!
نه طاعت می پذیرفتم‘نه گوش ازبهراستغفاراین بیدادگرها تیزکرده‘

پاره پاره درکف زاهد نمایان سجده ی صد دانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد‘اگرمن جای او بودم
!!
برای خاطرتنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان‘

هزاران لیلی نازآفرین را کوبه کوآواره ودیوانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد‘اگرمن جای او بودم
!!
به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان‘

سراپای وجود بی وفا معشوق را پروانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد‘اگرمن جای او بودم
!!
به
عرش کبریایی‘با همه صبر خدایی‘تا که می دیدم عزیزنابجایی‘نازبریک ناروا گردیده‘

خواری می فروشد‘گردش این چرخ را وارونه بی صبرانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد‘اگرمن جای او بودم
!!
که می دیدم‘مشوش عارف وعامی‘زبرق فتنه این علم عالم سوزمردم کش‘به جز

اندیشه عشق ووفا‘معدوم هرفکری دراین دنیای پرافسانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد‘چرا من جای او باشم
!!
همین
بهترکه اوخود جای خود بنشسته وتاب تماشای زشتکاری های این مخلوق را دارد‘

وگرنه من به جای اوچوبودم!یک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل وفرزانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد
!!!

عجب صبری خدا دارد
!!!

چادر

بشنو از چادر که در توصیف زن
تارو پودش با تو می گوید سخن


تار و پودم را شرافت تافته
تا شرافت را به عصمت بافته


در کلاس حفظ تقوی و شرف
دختران درند و چادر چون صدف


بهترین سرمایه زن چادر است
زانکه زن را زینت زن چادر است


حفظ چادر در سرای اقتدار
دختران را هست تاج افتخار


حفظ چادر حفظ دین و مذهب است
شیوه زهرا و درس زینب است


حفظ چادر حافظ ناموس هاست
پاسدار حیله جاسوس هاست

حفظ چادرسدفحشامی شود

روسفیدی نزد زهرامی شود

حفظ چادر نص قرآن مجید
قفل جنت را بود تنها کلید


حفظ چادر چاره ساز کار هاست
حافظ گل از هجوم خارهاست


حفظ چادر زخم ها را مرحم است
دست رد بر سینه نامحرم است


حفظ چادر التیام درد هاست
سد محکم در بر نامرد هاست

 

 

مرحوم ژولیده